محل تبلیغات شما



مادر ما قدیمها هر وقت زیاد از آن لباس شویی قدیمی استفاده میکرد و سر وسام را به اهل خانه هدیه میداد.در حین کارکردن لباس شویی چند فحش و بدو بیراه هم به ماشین میداد که آری من هم مخالفم و تحت عذاب ، من هم با تمیز کردن خانه موافق نیستم ؛درحالیکه خودش ماشین را روشن کرده بود و اصلا فکر تمیز کاری و روش آن هم به عهده خودش بود .حال مجلس و دولت و سه قوه فحش میخورند و نقد میشوند توسط ما مردم و آن بالایی ترها که میدانید و میدانیم چه نقشها و نفعهایی داشتند و دارند و خواهند داشت ، با اقتصاد فاسد و کاذب پیوند خورده ایم و به آن طوری عادت کرده ایم که از خود سیستم هم فاسد تر شده ایم و تغییر میخواهیم و جالب تر تغییر میخواهند.

خدا مادرها را نگه دارد


نمیدانم یادتان می آید یا نه اوایلی که اینترنت آمده بود ، اهل فن لیبرالیسم در بوق و کرنا میکردند که منتقدین ببینند که آگاهی توسط سرمایه گذاری ما دارد توده ای میشود.دیگر همه به اطلاعات با اشاره ای دسترسی دارند و این که در جهان سرمایه داری تفاوت ها در جهت سوء استفاده و استحمار بکار گرفته میشوند افسانه است.خب آن زمان من هم حتی متقاعد شده بودم که راست میگویند این تفاوت بود که امکان سرمایه گذاری روی شبکه اینترنت را ممکن ساخت که آن هم بخواهد اطلاعات توده ای کند.این روزها که خبر فیلتر شدن دامنه های دانلود فیلم به گوشم رسید احساس کردم کمون اولیه دنیای مجازی هم رو به پایان است و انقلاب کشاورزی این بار در دنیای مجازی آغاز شده است.پس بگزار تا بخوانیم چون ابر دربهاران :

ما خویش ندانستیم بیداری مان از خواب

گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم

 


با رانت توانسته ام در جایی که نه شایستگی اش را داشتم و نه برای آن تلاش کرده ام موقعیت بیابم.بخش عظیمی از بودجه ی عظیم و باد آورده را به باد دادم و در هزار جا شکست خوردم و نهایتا با آزمون و خطا(و کدام خطا؟ خطایی به ضرر عموم) نتایجی به دست آوردم. اما کیست که شکست ها را با شفافیت فعلی بداند؟ از انها هم که میدانند، کیست که دوست داشته باشد آنها را بخاطر بیاورد؟پس از هنرها و مدیریت هایم میگویم از شجاعتی که در انتصاب من بود و دلاوری هایی که من برای پذیرفتن این مسئولیت سنگین انجام دادم . و بی نوا مردمی که زیر لب میگویند خدا خیرش دهد جوان زیرکی است.راستی آنها هم که آماده اند تا چنین خوبی هایی را بپذیرند مخصوصا که سالها به دنبال فره در میان پادشاهان گشتند و میگردند.حال فرّه را در فامیل موجه و امروزی فلان شخصیت میبیند که شخصیت و ظاهر و عملکرد فامیل مسن اش را وجدان عمومی نمیپذیرد.و مردم هم که بیش از عقل تاریخی تحت تاثیر جنون تاریخی منتقل شده اند.

و امان از این جنون که همیشه بر عقل غلبه کرده و عقل تاریخی را هم بدنام کرده و این همنشینی و اشتراک در تاریخی بودن باعث شده که عقل تاریخی هم نفی و نهی و مذموم شود.

اما اصل فراموش نشود من شارلاتانم؛ شارلاتانی که خوب نتیجه گرفته و مردم به او احترام میگذارند.شارلاتانی شجاع و خودساخته 


کتاب اسلام اموی ، اسلام علوی از صابر اداک رو خوندم و چند تا مسئله درباره اش به نظرم جالب اومد. اولا اینکه برخی از دوستان اعتراض کردند که نامش مشابه تشیع علوی ، تشیع صفوی شریعتی و به همین خاطر به نویسنده انتقاد کردند گویا دوستان علاقه دارند شریعتی هم یک چیز مقدس و دور از دسترس باشه، خوبِ شناخته نشده ، خوبی که ارزشمند و محرک باشه ولی در صحنه نباشه گویا پدر زمینی کردن دین هم در حال آسمانی شدنه و اصلا آسمانی شده و متاسفانه راه به هدف تبدیل شده،نهضت و موومنت به نهاد و انستیتتون تبدیل شده و تمام اون چیزهایی که شریعتی منتقدش بود بر سر خودش و حرفاش تکرار شده و این یه مقدار وضعیت رو کمدی تراژیک میکنه.

از اسم کتاب که بگذریم محتوای کتاب برخلاف انتظار و نام کتاب بیشتر تاریخی بود تا تحلیلی.من با دیدن تبلیغ این کتاب انتظار داشتم یک کتاب تحلیلی به دستم بیاد که قرائت اموی از اسلام را در جهان بینی و ت و اخلاق و اقتصاد و . بررسی کنه منتهی کتاب بیشتر گویای وقایع بعد از فوت امام علی است.در واقع کتاب مستقل هم نیست و ادامه دو کتاب قبل نویسنده است و این دو مسئله که ناهماهنگی اسم و محتوا و مستقل نبودن کتاب از کتاب های دیگر نویسنده موجب کم شدن ارزش این کتاب (در ارزیابی من) میشود.در بخشهایی از کتاب بهتر است از اصطلاحات امروزی استفاده شود من انتظار واژه هایی نظیر رانت و دموکراسی و آزادی بیان را داشتم و کمتر(یا اصلا) به این واژه ها بر نخوردم البته این هم به دلیل تحلیلی نبودن این کتاب است.در کتاب قطعا تلاش تحسین شده ای برای ارائه چهره ای از اسلام اموی شده است اما به نظرم بخشهایی تاریک باقی مانده است که با عدد گذاری میگویم 

1-آغاز اسلام اموی معرفی نمیشود.اسلام اموی با معاویه شروع نشده بلکه با کمک او ترویج شده است(فکرکنم نویسنده هم همین لقب را به معاویه میدهد).مهم ترین مسئله در معرفی این خوانش معرفی آغاز این خوانش  و بنیانگذاران این قرائت است که حداقل آنطور که به نظر می آید به مدتها قبل از معاویه بر میگردد.آغاز در کجا بود ؟ 

2- این خوانش بر مبنای آگاهی نخبه ها به جهت تغییر محتوایی اسلام ایجاد شد که دین اسلام را برای فرهنگ عربی تهدید میدانستند و این خوانش منجر به ایجاد حکومت داری اموی شد یا نه غرایز و اراده ها به سمت تسخیر قدرت رفتند و بعدها نخبه ها کنار هم نشستند تا اسلام اموی ای ایجاد کنند که حکومت داری آنچنانی را توجیه وتقدیس کند؟

3- توضیح شخصیت و زندگی معاویه کار خوبی است اما به شرط آن که معاویه ای نباشد. شما در نقد شخصیت معاویه با تاکید بیش از حد بر نوع خانواده و تربیت آغازینش از قواعد اعراب جاهلی و آنچه به قول خودتان معاویه احیا کرده است پیروی میکنید و ما تقریبا در جای جای کتاب شما میخوانیم که بله خانواده معاویه طلقا بود ؛ بنظرم خوب است تاثیر این احیای نظام ارزشی قبایلی را در تاریخی که نقل میکنیم هم ببینیم و از شر آن رها شویم

4-در معرفی اندیشه ها کوتاهی شده است حال آن که تفکرات به نظر من رکن اصلی در چنین کتابی باید باشند اسلام اموی مجموعه آن معارفی است که معرفی میشد و جز مرجئه آن هم در حد چند خط توضیحی ارائه نشد؟ جبریون در آن زمان چه میگفتند و چه میکردند؟اندیشه های رایج در آن زمان تقریبا در کتاب مسکوت مانده است .

5-در برخورد معاویه با مخالفین تنها نباید به شیعیان اشاره میکردید گروه های مخالفین دیگری هم بودند و بیان شرح برخورد با آنها(که غیر ما هم بودند ) اعتبار بیشتری به کتاب میبخشید 

6- چه تضمینی وجود دارد که شخصیتی که از معاویه ارائه میشود نقلهایی از شیوه عمومی و به بیان دیگر قاعده حکومت داری معاویه باشد؟ این سوال گاهی برای من پیش می آمد که نکند نویسنده آن بخشهایی از تاریخ را نقل میکند که با برداشت یک جامعه شیعی از معاویه هم خوان است و تاریخ گزینشی ارائه میشود و این چنین در فهمیدن اسلام اموی باز میمانیم.تضمینی در این زمینه در متن کتاب نبود و کاش حداقل مقدمه این دلگرمی را میداد.

7-موارد استثنای حکومت داری معاویه چه بود و به چه دلیل؟آنها هم از اصول اسلام اموی تبعیت میکرد (در ظاهر یا باطن؟) یا خیر ؟ معرفی کارگزاران امر شایسته ای بود اما چهره های فقهی و فکری در کتاب معرفی نشده بودند یا در حد چند سطرکوتاه از آنها یاد شده بود

8- و سوال نهایی این که آیا اسلام اموی در حکومت معاویه نقض هم شد یا نه؟ چرا و به چه دلیل؟

پ.ن:متن هایی که اولین و دومین بار نوشتم بنا به کندی اینترنت بارگذاری نشده حذف شدند و اگر این درد مشترک را تجربه کرده باشید میدانید که بعد از آن دست به قلم(یا کیبرد) بردن چقدر دشوار است و چه حوصله ای میطلبد. این متن نه شیوایی و نه آراستگی متنهای ابتدایی را ندارد و در انتقال مطلب نقش بیشتر را به مخاطب با شعور که شما باشید میدهد. 

 


یا حسین از تو چه بگوییم

که گفتن تو را به کلام  آلودن است و نگفتن حقیقت اسطوره واری را نهان کردن است(و چه خیانتی از این بزرگتر؟)

یا حسین  از توچه بیاموزم 

که آموختن تو بحر را در کوزه ریختن است و نیاموختن از تو دل دشمنان تاریخی ات را شاد کردن است(و چه خیانتی از این بزرگتر؟)

یا حسین چگونه تو را به امروز بیاورم 

که به امروز آوردنت به آنچه بودی خیانت میکند و به امروز نیاوردنت به آنچه برایش جنگیدی خیانت میکند.(و چه خیانتی از این بزرگتر؟)

با تو چه کنیم حسین ؟تو که با خونت تاریخی ساختی که خودآگاه و ناخودآگاه ،مختار و جبری، ما را هدایت میکند ، ارزشهایی ساختی که به سمتشان کشیده میشویم و مهمترین کارت هویدا کردن نیروی مخالفی بود که در دل اسلام و به نام اسلام ،مسلمین و اسلام را قربانی میکرد.خون تو بود که آن قرائت ضد اسلامی تاریخی را بر امی ترین پیروان پیامبرت هم آشکار ساخت و آنها که نفهمیدند خودشان را از این آشکاری ای که تو ایجاد کردی پنهان ساختند ، چشمهایشان را بستند و گفتند آسمان روز تیره است

با تو چه کنیم حسین ؟ تو که عمل به عملت در روز عاشورا تسبیح بود ؛ تو که نشانمان دادی که زشتی به نام زیبایی عمومی میشود و کفر به نام اسلام  و ایمان در دلها و جامعه نهادینه میشود ؛ ای تو که ما را به سبحان الله دعوت کردی تا خدا را و به دنبال آن جامعه و انسان و طبیعت را در ذهن هایمان از برداشت های غلط پاک کنی، که نه خدا آن نیست که دو دست علی را به گفته معاویه با کشتن عمار و مالک قطع کند ، و علی که آورنده یاسر به جنگ با معاویه است قاتل آن نیست و احساس سربازان شامی درست بود و انکارش که هنر تبلیغاتی ها بود غلط ، سربازان فهمیده بودند و فکرهایی (عمروعاص) که در خدمت یون(معاویه) بود ندای دروغین نفهم بودن مردم را سر دادند تا فهم نافع برای خودشان را در سر آنها بریزند، تو نشانمان دادی که تساهل با ظلم شیوه مرجئه است نه شیوه پیغمبری و اصلا مگر میشود تساهل با تعصب هم نشینی شود؟مگر تساهلی که مرید تعصب باشد.تو نشانمان دادی که سبحان الله که ذکر پر تکرار نماز است باید به فریادمان برسد که ممکن است آنچه نشانمان میدهند خدا نباشد و آنچه به خدا پیوند میزنند کار خدا نباشد و آنچه به نام شیوه پیغمبرخدا نشانمان میدهند شیوه ای جاهلی باشد و آنچه از انسان مخلوق خدا و فهمش میگویند مخلوق نفسهای فرصت طلب باشد که مخلوق آزاده را محکومینی همیشگی برای اراده های ی خودشان میخواهند. و به راستی که حرکت به حرکت تو تجلی این ذکر نماز بود.

با تو چه کنیم حسین؟

چه خوش گفت و چه بد فهمیدیم این شعر زیبا را 

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست 


در انصاف خودتان نیروی سازنده تان را با نیروی یابنده تان مقایسه کنید؟کدام بزرگ تر است؟اگر به خودتان مطمئن نیستید به دنیا بنگرید ما بیشتر یافته ایم یا ساخته ایم؟نمی دانم چگونه توصیه به یافتن می کنند با آنکه از ضعف اش خبر دارند اما توصیه به ساختن نمیکنند با این که قدرتش را میبینند؟حداقل تمام فرضیات غلط و نیمه درست کنونی و اسطوره ها و داستان ها و تاریخ های برش خورده و فلسفه های بافته شده ساخته های ما هستند اما یافته های ماکدامند؟شاید تنها این که چیزی نیافتیم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها